جدول جو
جدول جو

معنی سل

سل
(تَ نَشْ شُ)
روغن کشیدن از سکه و گرم کردن آن، برکشیدن خاران را، شپلیدن کنجد، زدن و تازیانه زدن، زود نقد کردن، گرفتن چیزی را، کندن چیزی را، به آرامی بیرون آوردن چیزی را، ریخته شدن دندانها. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، خار خرما دور کردن یاعام است. (منتهی الارب). خار دور کردن و خار خرما دور کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا