معنی سلم
سلم
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام بزرگترین پسر پیشدادی
تصویر سلم
فرهنگ نامهای ایرانی
واژههای مرتبط با سلم
سلم
سلم
لوح
فرهنگ واژه فارسی سره
سلم
سلم
آشتی و صلح پایه و نردبان تسلیم شدن، باختیار کسی در آمدن پایه و نردبان
فرهنگ لغت هوشیار
سلم
سلم
آشتی، صلح، کسی که در صلح و آشتی باشد
فرهنگ فارسی عمید
سلم
سلم
لوح یا تختۀ سیاه که دانش آموزان بر آن چیزی بنویسند
فرهنگ فارسی عمید
سلم
سلم
بیع سَلَم، در فقه و حقوق پیش فروش و پیش خرید، بیع سَلَف
فرهنگ فارسی عمید
سلم
سلم
آشتی
فرهنگ فارسی معین
سلم
سلم
گردن نهادن، تحت اختیار درآمدن، پرداختن بهای جنس بیش از تحویل گرفتن آن
فرهنگ فارسی معین
سلم
سلم
نردبان، پلکان، جمع سلالم، سلالیم
فرهنگ فارسی معین
سلم
سلم
نردبان، پلکان
فرهنگ فارسی عمید