جدول جو
جدول جو

معنی سل

سل
درآوردن چیزی از چیز دیگر مانند درآوردن شمشیر از غلاف، برکشیدن، بیرون آوردن
تصویری از سل
تصویر سل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سل

سل

سل
بیماری باشد واگیردار که میکروب آن موسوم بعه باسیل کخ میباشد و توسط پروفسور کخ آلمانی کشف شده است، و این قبیل استخوان، مفصل، کلیه، ریه سرایت میکند و عوارض آن ضعف بنیه، لاغری، کم خونی، زردی رنگ چهره، تنگی سینه، سرفه میباشد
فرهنگ لغت هوشیار

سل

سل
بیماری واگیردار که از طریق باکتری کخ منتقل می شود و به قسمت های مختلف بدن سرایت می کند اما سل ریوی شیوع بیشتری دارد و عوارض آن ضعف بنیه، لاغری، کم خونی، تنگی نفس، سرفه و خارج شدن خون یا اخلاط از سینه است، توبِرکولُز
سل
فرهنگ فارسی عمید

سل

سل
مرضی است عفونی و واگیردار که بیشتر ریه و غدد لنفاوی به آن دچار می شوند. عامل آن باسیلی است به نام باسیل کخ
فرهنگ فارسی معین

سل

سل
برکشیدن شمشیر، کارد و غیره، بریدن رگ، داغ کردن. مخصوصاً داغ کردن شریان صدغ که درد شقیقه و خیالات و منع نزول آب را نافع است
سل
فرهنگ فارسی معین