- سرر
- سره تخت پادشاهی اورنگ، تخت مسند جمع اسره سرر. یا سریر اعلی. تخت سلطنت. یا سریر فلک. بنات النعش
معنی سرر - جستجوی لغت در جدول جو
- سرر
- سریرها، تخت پادشاهی ها، اورنگ ها، جمع واژۀ سریر
![تصویری از سرر](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/8/6/amd-0028684.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از سرریز](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/0/7/4/amd-0007474.jpg)
آنچه، به ویژه مایعات، که به واسطۀ پر شدن ظرفی یا جایی مانند حوض از آن فرو ریزد، فروریختن چیزی، به ویژه مایعات، از ظرفی یا جایی به واسطۀ پر شدن آن
![تصویری از سرراهی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/0/2/amd-0020251.jpg)
پولی که قبل از مسافرت به مسافر می دهد، کودک نوزاد که او را کنار راه بگذارند تا دیگری ببرد
![تصویری از سررسید](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/1/8/3/mon-0018397.jpg)
переполняться
überlaufen
переливатися
przelewać się
transbordar
traboccare
desbordar
déborder