ویژگی آنچه با طلا اندود شده مثلاً کاغذ زرافشان، بافته شده با تارهای زر، زربافت، دارای نقش هایی از طلا، کسی که سیم و زر نثار می کند، زرافشاننده، زرافشانی و نثار کردن سیم و زر، برای مثال سران عرب را زرافشان او / سرآورد بر خطّ فرمان او (نظامی۵ - ۸۷۶)
ویژگی آنچه با طلا اندود شده مثلاً کاغذ زرافشان، بافته شده با تارهای زر، زربافت، دارای نقش هایی از طلا، کسی که سیم و زر نثار می کند، زرافشاننده، زرافشانی و نثار کردن سیم و زر، برای مِثال سران عرب را زرافشان او / سرآورد بر خطّ فرمان او (نظامی۵ - ۸۷۶)
غبار افشاندن، در تداول گیاه شناسی، عبارت از دوره ای است که دانۀ گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلالۀ مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. رجوع به گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص 483- 490 شود
غبار افشاندن، در تداول گیاه شناسی، عبارت از دوره ای است که دانۀ گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلالۀ مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. رجوع به گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص 483- 490 شود
پخش شکر. (فرهنگ فارسی معین) ، گفتار شیرین و خوش. (ناظم الاطباء). شیرین سخنی. (فرهنگ فارسی معین). - شکرافشانی کردن، کنایه از شیرین زبانی کردن. سخنان شیرین گفتن. - ، نغمه ها و نواهای خوش نواختن. - ، سخنان لطیف و شیرین نگاشتن: چرا به یک نی قندش نمی خرند آنرا که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی. حافظ
پخش شکر. (فرهنگ فارسی معین) ، گفتار شیرین و خوش. (ناظم الاطباء). شیرین سخنی. (فرهنگ فارسی معین). - شکرافشانی کردن، کنایه از شیرین زبانی کردن. سخنان شیرین گفتن. - ، نغمه ها و نواهای خوش نواختن. - ، سخنان لطیف و شیرین نگاشتن: چرا به یک نی قندش نمی خرند آنرا که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی. حافظ
فخر. بزرگی. شرف: که چندان سرافرازی و دستگاه بزرگی و اورند و فر و کلاه. فردوسی. نبشتن بیاموختش پهلوی نشست و سرافرازی خسروی. فردوسی. ایا بزرگ و سرافراز مهتری کت هست نه در بزرگی یار و نه درسرافرازی. سوزنی. ره و رسمی چنین بازی نباشد برو جای سرافرازی نباشد. نظامی. بنده را بر خط فرمان خداوند امور سر تسلیم نهادن ز سرافرازی به. سعدی. سرافرازی مرد چندان بود که گلدستۀ عمر خندان بود. امیرخسرو دهلوی. ای ز قدت جمله سرافرازیم وقت بشد باز که بنوازیم. حافظ حلوایی
فخر. بزرگی. شرف: که چندان سرافرازی و دستگاه بزرگی و اورند و فر و کلاه. فردوسی. نبشتن بیاموختش پهلوی نشست و سرافرازی خسروی. فردوسی. ایا بزرگ و سرافراز مهتری کت هست نه در بزرگی یار و نه درسرافرازی. سوزنی. ره و رسمی چنین بازی نباشد برو جای سرافرازی نباشد. نظامی. بنده را بر خط فرمان خداوند امور سر تسلیم نهادن ز سرافرازی به. سعدی. سرافرازی مرد چندان بود که گلدستۀ عمر خندان بود. امیرخسرو دهلوی. ای ز قدت جمله سرافرازیم وقت بشد باز که بنوازیم. حافظ حلوایی
کار جوانانه کردن در پیری. (آنندراج). کارهای جوانان در هنگام پیری کردن: خزان آمد گریبانی به رندی چاک خواهم زد بمن ده می که پیرافشانی چون تاک خواهم زد. بابافغانی (از آنندراج)
کار جوانانه کردن در پیری. (آنندراج). کارهای جوانان در هنگام پیری کردن: خزان آمد گریبانی به رندی چاک خواهم زد بمن ده می که پیرافشانی چون تاک خواهم زد. بابافغانی (از آنندراج)
نثار کردن زر. زر بخشیدن. زر پراکندن: من خود از گنجهای پنهانی وقت حاجت کنم زرافشانی. نظامی. مرد قصاب از آن زرافشانی صید من شد چو گاو قربانی. نظامی. چو از منزل زرافشانی بپرداخت ز جلاب و شکر نزلی دگر ساخت. نظامی. ، کنایه از تابیدن به انوار طلائی. نورپاشی: شمع که هر شب به زرافشانی است زیر قبا زاهد پنهانی است. نظامی. رجوع به زرافشان شود
نثار کردن زر. زر بخشیدن. زر پراکندن: من خود از گنجهای پنهانی وقت حاجت کنم زرافشانی. نظامی. مرد قصاب از آن زرافشانی صید من شد چو گاو قربانی. نظامی. چو از منزل زرافشانی بپرداخت ز جلاب و شکر نزلی دگر ساخت. نظامی. ، کنایه از تابیدن به انوار طلائی. نورپاشی: شمع که هر شب به زرافشانی است زیر قبا زاهد پنهانی است. نظامی. رجوع به زرافشان شود
درفشانی. درافشان کردن. عمل درافشان. درپراکنی: عدنی بود در درافشانی یمنی پر سهیل نورانی. نظامی. - درافشانی کردن، درفشاندن: ابری آمد چو ابر نیسانی کرد بر سبزه ها درافشانی. نظامی. ، بلاغت. زبان آوری. (ناظم الاطباء). - درافشانی کردن، مسلسل و بدون لکنت زبان تکلم کردن. (ناظم الاطباء)
درفشانی. درافشان کردن. عمل درافشان. درپراکنی: عدنی بود در درافشانی یمنی پر سهیل نورانی. نظامی. - درافشانی کردن، درفشاندن: ابری آمد چو ابر نیسانی کرد بر سبزه ها درافشانی. نظامی. ، بلاغت. زبان آوری. (ناظم الاطباء). - درافشانی کردن، مسلسل و بدون لکنت زبان تکلم کردن. (ناظم الاطباء)
غبار افشاندن، در گیاه شناسی عبارت از دوره ای است که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد
غبار افشاندن، در گیاه شناسی عبارت از دوره ای است که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد