مدرسۀ عالی که تمام علوم در آنجا تدریس شود، مؤسسۀ آموزش عالی بزرگی که شامل چند دانشکده و رشته های گوناگون در سطح بالاتر از دیپلم در آن آموزش داده می شود
مدرسۀ عالی که تمام علوم در آنجا تدریس شود، مؤسسۀ آموزش عالی بزرگی که شامل چند دانشکده و رشته های گوناگون در سطح بالاتر از دیپلم در آن آموزش داده می شود
تخلص، نام یا لقبی که شاعر برای خود انتخاب می کند و در بیت آخر شعر می آورد مانند سعدی، حافظ و خواجو، بیتی که شاعر، نام شعری خود را در آن می آورد برای مثال به نام و کنیتت آراسته باد / ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر (عنصری - ۳۳۲)
تخلص، نام یا لقبی که شاعر برای خود انتخاب می کند و در بیت آخر شعر می آورد مانند سعدی، حافظ و خواجو، بیتی که شاعر، نام شعری خود را در آن می آورد برای مِثال به نام و کنیتت آراسته باد / ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر (عنصری - ۳۳۲)
محل سایه. جائی که سایه افتاده باشد. مخفف سایه گاه: بجم گفت کای خستۀ رنج راه در این سایگاه از چه کردی پناه. اسدی. فروماند خسرو در آن سایگاه چو سایه شده روز بر وی تباه. نظامی. رجوع به سایه شود
محل سایه. جائی که سایه افتاده باشد. مخفف سایه گاه: بجم گفت کای خستۀ رنج راه در این سایگاه از چه کردی پناه. اسدی. فروماند خسرو در آن سایگاه چو سایه شده روز بر وی تباه. نظامی. رجوع به سایه شود
شریطه و مخلص شعر را گویند یعنی بیتی که قصیده یا قطعه یا مثنوی بدان تمام شود. (برهان). گریزگاه شعر شعرا از تغزل بمدح ممدوح. (آنندراج). مخلص شعر. (اوبهی) (صحاح الفرس). جای تخلص شعر بود. (لغت فرس اسدی) : بنام و کنیتت آراسته باد ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر. عنصری. ، جای بندگی و ستایش. (آنندراج)
شریطه و مخلص شعر را گویند یعنی بیتی که قصیده یا قطعه یا مثنوی بدان تمام شود. (برهان). گریزگاه شعر شعرا از تغزل بمدح ممدوح. (آنندراج). مخلص شعر. (اوبهی) (صحاح الفرس). جای تخلص شعر بود. (لغت فرس اسدی) : بنام و کنیتت آراسته باد ستایشگاه شعر و خطبه تا حشر. عنصری. ، جای بندگی و ستایش. (آنندراج)
محل ستایش، بخشی از قصیده و غزل که شاعر در آن از نسیب و تشبیب به ستایش ممدوح گریز زند، شریطه، مخلص، ستایشگر، ستایش کننده، ستاینده، کسی که دیگری را بستاید
محل ستایش، بخشی از قصیده و غزل که شاعر در آن از نسیب و تشبیب به ستایش ممدوح گریز زند، شریطه، مخلص، ستایشگر، ستایش کننده، ستاینده، کسی که دیگری را بستاید