- ساتگین
- محبوب و مطلوب
معنی ساتگین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترکی مهجام ساغر، دلستان
ترکی مهجام ساغر، دلستان
قدح بزرگ شراب خوری که پر از شراب می کردند و بر سر سفره می گذاشتند، برای مثال چون می خورم به ساتگنی یاد او خورم / وز یاد او نباشد خالی مرا ضمیر (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۵۸) ، من می نخورم تا نبود بر دو کفم جام / یا ساتگنی بر سر خوانم ننهی سه (منوچهری - ۹۹)
ترکی مهجام ساغر، دلستان پیاله و قدح بزرگی که بدان باده نوشند
ساتگنی، قدح بزرگ شراب خوری که پر از شراب می کردند و بر سر سفره می گذاشتند
می برطل گران دادن
بساط میگساری گستردن
باغها، بستانها
جمع دستان، از پارسی دستان ها داستان ها افسانه ها، پرده های خنیا پرده های موسیقی
دیگران
رژیم، نظام
مصنوعی، تقلبی، کذایی، جعلی
گند آب، منجلاب
پارگین
مقیمان، باشندگان
جمع سافل، فرود ترین، گمراهان جمع سافل در حالت نصبی و جری یا اسفل سافله هفتمین طبقه دوزخ که در زیر طبقات است، گمراهی کافر ضلالت
جمع سارق در حالت نصبی و جری دزدان
نوعی ماهی دریائی است از نوع (آلوز) شبیه به شاه ماهی ولی کوچکتر از آن بطول نزدیک به 52 صدم گز، موسم صید آن از خرداد تا آبان است
جمع سابق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)، پیشینیان گذشتگان، در گذشتگان مردگان، (رجال) کسانی که با امیرالمومنین ع رجوع کردند و ایشان ابوالهیئم ابن تیهان جابربن عبدالله و جمعی دیگر بودند
دو ارش، دو بازو، دو بازو بند دو ساعد دو بازو، دو بازو بند
چگونگی و کیفیت ساخته، ساخته بودن
جمع ساحر، جادوگران افسونگران جمع ساحر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جادوگران
برنگ ساج تیره فام
جمع ساجد، فروتنان نگونیگران جمع ساجد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
جمع سایس در حالت رفعی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
در تازی نیامده دیگران جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند