جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سازگان

سازمان

سازمان
تشکیلات، حالت قسمتهائی که واحد و مجموعی را برای انجام فعالیتهای خاصی تشکیل میدهند
فرهنگ لغت هوشیار

تازگان

تازگان
جمع تازه (بیشتر از جنبش این تازگان نوسفران و کهن آوارگان) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

سازمان

سازمان
مجموع کارمندان، دستگاه ها و شعب یک اداره یا بنگاه که به دستیاری همدیگر کارهای خود را با نظم و ترتیب انجام بدهند، تشکیلات، طرز ساخت، نظم و ترتیب
سازمان دادن: نظم و ترتیب دادن
سازمان
فرهنگ فارسی عمید

سازمان

سازمان
مجموعه شعب و کارمندان یک اداره یا مؤسسه، تشکیلات، مجموعه هدف مندی که پیرو یک نظام است، ساختار
سازمان
فرهنگ فارسی معین

سازگار

سازگار
سازش کننده، موافق، همآهنگ، گوارا، سزاوار، قانع، خرسند، سازگر
سازگار
فرهنگ فارسی معین