معنی سایرین - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با سایرین
سایرین
- سایرین
- در تازی نیامده دیگران جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند
فرهنگ لغت هوشیار
سایرین
- سایرین
- جَمعِ واژۀ سایر. دیگران. رجوع به سائرین و سائر شود
لغت نامه دهخدا
ساحرین
- ساحرین
- جمع ساحر، جادوگران افسونگران جمع ساحر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جادوگران
فرهنگ لغت هوشیار
سایسین
- سایسین
- جمع سایس در حالت رفعی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
سائرین
- سائرین
- جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند
فرهنگ لغت هوشیار
سائرین
- سائرین
- جَمعِ واژۀ سائر، در حالت نصبی و جری. رجوع به سائر شود
لغت نامه دهخدا
ساحرین
- ساحرین
- جَمعِ واژۀ ساحر، در حالت نصبی و جری. رجوع به ساحر شود
لغت نامه دهخدا