جدول جو
جدول جو

معنی ساتگین

ساتگین
به معنی مطلوب و محبوب باشد. (جهانگیری) (رشیدی) (برهان) (غیاث). در ترکی محبوب و معشوق را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) :
ای پسر نردباز داو گران تر بباز
وز دو کف ساتگین ساتگنی کش بدم.
منوچهری (از جهانگیری، انجمن آرا، آنندراج).
، قدح و پیالۀ شراب خوری. (برهان). قدح بزرگ و پیاله و آوند و شراب. ساغر و ساتگی و ساتگینی. (شرفنامۀ منیری). مجازاً پیالۀ شرابخوری. (جهانگیری) (مؤید الفضلاء) (غیاث اللغات). قدح را ساتگین و ساتگنی گفته اند یعنی دوستگانی، [بمناسبت معنی حقیقی آن که محبوب و معشوق است و آن عبارت است از پیالۀ بزرگ که پر کرده بیاد دوستی از دوستان حاضر و غایب نوشند. این لغت فارسی نیست بلکه ترکی است اما دراشعار فارسی بسیار است. (انجمن آرا) (آنندراج) :
زاهد ار بیند آن دو لعل چو می
ساتگینی بر او کند سه منی.
سپاهانی (از شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا