- زَائِد
- قابل حذف، به علاوه، زیادی، اضافی، فراوان
معنی زَائِد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گسترده، گرسنه
ناامید، بیهوده
بی حسّ، خفته، بی حسّ کننده
بی سن، جاودانه، جاویدان
عالی، شگفت انگیز، جالب، شکوهمند
پیشگام شدن، پیشگام
سرگردان، گمشده
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
استبدادی، ناعادلانه
یخ زده، سفت و سخت
موانع، مانع
عمداً، غسل تعمید داد
رو به بالا، در حال افزایش
پرستش گر، یک نمازگزار
نگران، ترسیده، ترسان
وزوز، پشتکار
رهبر، پیشگام، ستوان
فرمانده، رهبر، مؤلّف، محدودکننده، پیشرو
گرفتار، در حال بازگشت، محبوس
رایج، غالب
زودگذر، محو شدن، ناپدید
ریاکار، نادرست، غلط، توهّمی
بازدیدکننده
غرّش کننده، راهزن
خنک، سرد
پایدار، دائمی، بی وقفه، دیکتاتور، همیشگی
فروشنده
بی روح، بدبخت، غمگین، فقیر
دارنده
متحیّر، گیج شده، پریشان
آشفته، یک گدا
دائن، طلبکار
سرگشته، گمشده، سرگردان