- ریگستان
- ریگزار
معنی ریگستان - جستجوی لغت در جدول جو
- ریگستان
- ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، زراغنگ، زراغن، زارغنگ، زاراغنگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی که درخت بید بسیار باشد
محل اقامت دیوان دیو کده دیو خانه
پوششی که جنگاوران قدیم بهنگام جنگ می پوشیدند، پوششی که در قدیم بهنگام جنگ برروی اسب میافکندند
جای غریبان، خانۀ غربا، قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان،برای مثال تا که در منزل حیات بود / سال دیگر، که در غریبستان؟ (سعدی۲ - ۶۶۲)
گورستان، وادی خاموشان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان،
زمینی که در آن سنگ بسیار باشد، سنگلاخ
بیدزار، جایی که درختان بید بسیار باشد، بیدستان
خانه بی کسان بی کس کده، گورستان محل غریبان خانه غرباء، گورستان مقبره
علف زار مرغزار مرتع
جایی که درآن درختان میوه دار بسیارباشد: ریگ و شورستان و سنگ و دشت و غار و آب شور کشت و میوستان و باغ و راغ چون دیباستی. (ناصرخسرو)
برگستوان، روپوش و زره مخصوصی که هنگام جنگ بر تن می کردند یا روی اسب می انداختند
عالم غیب، برای مثال زان که نیم او ز عیبستان بده است / وآن دگر نیمش زغیبستان بده ست (مولوی - ۳۰۵)
نخ تابیده از چند نخ مانند طناب
بعمنی پرسیدن است بطرزی که جواب دادن بان مشکل باشد
میخانه، میکده، خم خانه
جایی که نی فراوان روییده باشد، نیزار
رشتۀ بلند کلفتی که از پشم یا پنبه تابیده باشند
میخانه میکده: به خنجر زمین را میستان کنیم به نیزه هوا را نیستان کنیم
جاییس که در آن نی فراوان روید: نی زار
لغز، معما
رشته، طناب
معمایی که به صورت منظوم از چیزی و با دادن نشانی های آن مطرح می شود مانند «چیست آن مار که بر سینۀ خصمش گذر است / کهرباپیکر و آهن دم و فولادسر است» که دربارۀ نیزه است و «آن جرم پاک چیست چو ارواح انبیا / چون روح بالطافت و چون عقل باصفا ی گه خوار و گه عزیز و گهی پست و گه بلند / گه تیره گاه صافی و گه درد و گه دوا» که دربارۀ آب است، بردک، کردک، پردک، لغز، برای مثال اگر این چیستان تو بگشایی / گوی دانش ز موبدان ببری (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۹۰)
ریدن، بیرون ریختن مدفوع شکم از راه مقعد، تغوّط کردن
ریدن