جای غریبان، خانۀ غربا، قَبرِستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد گورِستان، وادی خاموشان، مَقبَره، گورسان، کَرباس مَحَلِّه، گوردان، مَروَزَنه، مَرزَغَن، سُتودان، برای مِثال تا که در منزل حیات بُوَد / سال دیگر، که در غریبستان؟ (سعدی۲ - ۶۶۲)
محل غریبان. جای غربا، گورستان. مقبره: قافله بازآید اندر شهر بی دیدار ما ما به تیغ قهر حق کشتۀ غریبستان شویم. سنائی. تا که در منزل حیات بود سال دیگر که در غریبستان ؟ سعدی