جدول جو
جدول جو

معنی ریگستان

ریگستان
ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، زراغنگ، زراغن، زارغنگ، زاراغنگ
تصویری از ریگستان
تصویر ریگستان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ریگستان

ریگستان

ریگستان
ریگزار. (ناظم الاطباء). ریگ. جای ریگ ناک. ریگ بوم. رمل. (یادداشت مؤلف) : روی در آن ریگستان آوردم و روان شدم. (انیس الطالبین ص 217). رجوع به ریگزار شود
لغت نامه دهخدا

ریگستان

ریگستان
نام محلی بوده که بخارا از یک سو بدان محدود بوده است. رجوع به احوال و اشعاررودکی ج 1 ص 60، 89، 93، 96، 99 و 285 شود
لغت نامه دهخدا

برگستان

برگستان
پوششی که جنگاوران قدیم بهنگام جنگ می پوشیدند، پوششی که در قدیم بهنگام جنگ برروی اسب میافکندند
فرهنگ لغت هوشیار

غریبستان

غریبستان
جای غریبان، خانۀ غربا، قَبرِستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورِستان، وادی خاموشان، مَقبَره، گورسان، کَرباس مَحَلِّه، گوردان، مَروَزَنه، مَرزَغَن، سُتودان، برای مِثال تا که در منزل حیات بُوَد / سال دیگر، که در غریبستان؟ (سعدی۲ - ۶۶۲)
غریبستان
فرهنگ فارسی عمید