جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ریگستانی

ریگستان

ریگستان
ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، زَراغَنگ، زَراغَن، زارغَنگ، زاراغَنگ
ریگستان
فرهنگ فارسی عمید

ریگستان

ریگستان
ریگزار. (ناظم الاطباء). ریگ. جای ریگ ناک. ریگ بوم. رمل. (یادداشت مؤلف) : روی در آن ریگستان آوردم و روان شدم. (انیس الطالبین ص 217). رجوع به ریگزار شود
لغت نامه دهخدا

ریگستان

ریگستان
نام محلی بوده که بخارا از یک سو بدان محدود بوده است. رجوع به احوال و اشعاررودکی ج 1 ص 60، 89، 93، 96، 99 و 285 شود
لغت نامه دهخدا

سیستانی

سیستانی
منسوب به سیستان از مردم سیستان اهل سیستان سگزی، زبان و لهجه مردم سیستان
فرهنگ لغت هوشیار

سیستانی

سیستانی
منسوب به سیستان، اهل سیستان، یکی از لهجه های مهم ایرانی است که مردم سیستان بدان تکلم کنند، فرهنگ نویسان آنرا یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کرده اند، ابوریحان بیرونی در صیدنه چند لغت از لهجۀ سیستان قدیم آورده است، (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

ریسمانی

ریسمانی
منسوب به ریسمان، (ناظم الاطباء)، نوعی طیلسان: هیچکدام را ندیدم بی طیلسان شطوی یا توزی یا ششتری یا ریسمانی یا دست کار، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 463)
لغت نامه دهخدا

ریسانی

ریسانی
منسوب است به ریسان که انتساب اجدادی است، (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا