جدول جو
جدول جو

معنی روانسر - جستجوی لغت در جدول جو

روانسر
(رَ سَ)
از بخشهای شهرستان سنندج است. مشخصات جغرافیایی آن بدین شرح است:از طرف شمال و مشرق به بخش کامیاران شهرستان سنندج، از طرف جنوب به بخش سنجابی، از جنوب شرقی به دهستان خالصۀ بخش مرکزی کرمانشاه و از مغرب به دهستان ولدبیگی از بخش ثلاث و از شمال غربی به دهستان جوانرود از بخش پاوه محدود است. بطور کلی آب و هوایی سرد داردمنتها قسمتهای کوهستانی سردتر و کنار رود خانه قره سو سرد معتدل است. سرچشمۀ اصلی رود خانه قره سو در این بخش است و در قصبۀ روانسر و دماغۀ جنوب شرقی کوه شاهو چندین چشمه جاری است و بتدریج از کف رودخانه زه آب بدان افزوده می شود و بطرف کرمانشاه جاری میگردد ولی منبع اصلی رودخانه دره های جنوب شرقی کوه شاهو مراتع خراجیان و زرینه است که در بهار و زمستان آب فراوانی از آن جاری است منتها در تابستان این رودخانه خشک می شود، و آبادی روانسر در کنار این رودخانه واقع شده است. در سال 1318 هجری شمسی برای اینکه از آب این رودخانه استفادۀ بیشتری بشود سدی به طول 20 متر در یک هزارگزی پایین آبادی احداث شد و دو جوی بزرگ از آن منشعب گردید و مورد استفادۀ ده آبادی قرار گرفت. از ارتفاعات مهم این ناحیه، کوه مرتفع شاهو است که درمشرق بخش پاوه در جهت شمال باختری به جنوب خاوری کشیده شده است و تا حدود درۀ میان دربند و طاق بستان و بیستون ادامه دارد و در روانسر بوسیلۀ رود خانه خراجیان شکافته میشود و با زمین یکسان میگردد. قصبۀ روانسر در انتهای دماغۀ این کوه واقع شده است. این سلسله کوه را از روانسر بطرف شمال غربی کوه شاهو و در جنوب شرقی کوه چالابه و کوه زیارت ویس می نامند. ارتفاع قلۀ شاهو در شمال بدرآباد و زیرجوبی 2328 متر، و قلۀ چالابه در شمال باباحیران 2231 متر است. در حدود شمال شرقی گردنۀ پلنگان شعبه ای از کوه شاهو منشعب میشود و بوسیلۀ قوسی به کوه چالابه متصل می گردد و قلل مهم آن بنام زرینه و شاخ شکن خوانده میشود و خطالرأس این رشته حد طبیعی بخش روانسر و بخش کامیاران است. گردنۀ لون بین کوه زرینه و شاهو واقع است و راه مالرو روانسر به شاهین از آن میگذرد. ارتفاع قلۀ زرینه کوه 2518 متر و قلۀ شاخ شکن 2231 است. راه شوسۀکرمانشاه به نوسود که از وسط این بخش میگذرد قبل ازوقایع شهریور 1320 احداث شده است و کاملاً مورد استفادۀ اتومبیلهاست. این بخش از 50 آبادی تشکیل یافته و سکنۀ آن در حدود 10 هزار تن و مرکز بخش، قصبۀ روانسر است، و خراجیان، دوست آباد، صادق آباد، خرم آباد، زرین چقا، گل سفید، مشکین آباد و گمشتر از دیه های مهم این بخش می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رواصیر
تصویر رواصیر
ریصارها، مربا یا ترشی ای که از چند چیز درست کنند، جمع ریصار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورانبر
تصویر ورانبر
آن طرف، آن جانب، آن سوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روادار
تصویر روادار
کسی که امری را جایز می شمارد، آنکه چیزی را برای کسی حلال می داند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روانگی
تصویر روانگی
روان بودن، جریان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روشنگر
تصویر روشنگر
روشن کننده، برافروزنده، کنایه از برطرف کنندۀ ابهام، مفسر، تفسیر کننده، جلادهنده، صیقل گر، برای مثال تا تیغ آفتاب چو روشنگری مقیم / بر روی چرخ آینه کردار می رود (سیدحسن غزنوی - لغتنامه - روشنگر)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روغنگر
تصویر روغنگر
کسی که کارش گرفتن روغن از دانه های گیاهان است، عصار، روغنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رواندن
تصویر رواندن
به راه رفتن وا داشتن، به راه انداختن، فرستادن
جاری کردن، جریان دادن، رایج کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توانگر
تصویر توانگر
توانا، زورمند، کنایه از دارا، ثروتمند، مالدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موانست
تصویر موانست
با کسی انس گرفتن، با هم انس و الفت داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(وَ سَ)
قریه ای است از قراء ارغیان در نیشابور. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از توانگر
تصویر توانگر
زورمند، قادر، توانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روغنگر
تصویر روغنگر
آنکه روغن از دانه های نباتی گیرد عصار روغنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روادار
تصویر روادار
مباح و جایز دارنده چیزی، انتخاب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواصیر
تصویر رواصیر
جمع ریصار، از پارسی ریچاردها جمع ریصار ریچالها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روشنگر
تصویر روشنگر
جلا دهنده، صیقل گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانگی
تصویر روانگی
جریان، سیلان، تقطیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسانسر
تصویر اسانسر
آسانسور
فرهنگ لغت هوشیار
موانسه و موانست در فارسی خو گرقتن خو گیری، دمسازی انس گرفتن با کسی الفت یافتن، الفت انس دمسازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موانست
تصویر موانست
محبت، همدمی، انس، مصاحبت
فرهنگ لغت هوشیار
آن طرف آن جانب آن سوی: ناگه (تاکه) شبی ورانبر گردون بر آمدم در خلوت وجود بپویش در آمدم. (مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورانبر
تصویر ورانبر
((وَ بَ))
آن طرف، آن سو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریواندر
تصویر ریواندر
((دِ))
دستگاهی برای عقب بردن نوار ویدئویی، برگردان (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توانگر
تصویر توانگر
((تَ گَ))
توانا، ثروتمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرانسر
تصویر گرانسر
مغرور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روشنگر
تصویر روشنگر
بیانگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
Junior
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
младший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
junior
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
молодший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
junior
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
初级的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
júnior
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
junior
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جوانتر
تصویر جوانتر
junior
دیکشنری فارسی به اسپانیایی