موانسه موانسه موانسه و موانست در فارسی خو گرقتن خو گیری، دمسازی انس گرفتن با کسی الفت یافتن، الفت انس دمسازی فرهنگ لغت هوشیار
توانست توانست مصدر مرخم توانستن. توانائی. توان. اسم از توانستن. اسم مصدر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : تا توانستم ندانستم چه بود چونکه دانستم توانستم نبود. عطار (از یادداشت ایضاً). رجوع به توانستن شود لغت نامه دهخدا