معنی ریواندر - فرهنگ فارسی معین
معنی ریواندر
ریواندر((دِ))
دستگاهی برای عقب بردن نوار ویدئویی، برگردان (واژه فرهنگستان)
تصویر ریواندر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ریواندر
رویاندن
رویاندن
بذر یا دانۀ کاشته شده را نمو دادن و به ثمر رسانیدن
فرهنگ فارسی عمید
پریاندر
پریاندر
نام جبار کورنت که از 625 تا 585 قبل از میلاد فرمان رانده است. وی را یکی از حکماء سبعۀ یونان بشمار آرند
لغت نامه دهخدا
پیساندر
پیساندر
پیزاندروس، یکی از ژنرال های باستانی آتن و از جمله کسانی است که در تاریخ 401 قبل از میلاد جمهوری آن شهر را لغو و یک هیأت حاکمه مرکب از 400 تن تشکیل کرد، (قاموس الاعلام ترکی)، نیز رجوع به پیزاندروس شود
لغت نامه دهخدا
شیواندن
شیواندن
شیوانیدن. آمیختن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیوانیدن شود، شیار کردن. (یادداشت مؤلف). - برشیواندن، شیار کردن. شخم زدن. (یادداشت مؤلف) : گفت این گندم بر زمین بیفشان وزمین برشیوان و دانه به خاک بپوشان. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 379)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.