جدول جو
جدول جو

معنی رجوگان - جستجوی لغت در جدول جو

رجوگان
(رِ)
دهی از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت. سکنۀ آن 8 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رایگان
تصویر رایگان
چیزی که بدون پرداخت پول یا بدون رنج و زحمت به دست آید، مفت، مجانی، کنایه از صمیمی، بدون دریافت حق الزحمه، راهگان، چیزی که در راه پیدا کنند، کنایه از پست، بی ارزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارجوان
تصویر ارجوان
ارغوان، گلی سرخ رنگ و پیوسته به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ ها شکفته می شود، گیاه این گل با برگ های گرد که در اول بهار گل می دهد و قسمت های مختلف آن مصرف دارویی دارد، ارغوانی، صورت سرخ و زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آجودان
تصویر آجودان
افسری که در خدمت افسر بالاتر از خود، مامور اجرای دستورهای او است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناوگان
تصویر ناوگان
کشتی های جنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راهگان
تصویر راهگان
چیزی که در راه پیدا می کنند، آنچه مفت به دست می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گروگان
تصویر گروگان
گرو کردنی، گرو شده، چیزی که به گرو گذارده شده
گروگان دادن: کسی یا چیزی را به عنوان گرو به کسی سپردن
گروگان گرفتن: چیزی یا کسی را به عنوان گرو گرفتن تا آنچه می خواهند دریافت کنند
فرهنگ فارسی عمید
(رَ جَ)
تثنیۀ رجا. دو ناحیه. (ناظم الاطباء). تثنیۀ رجا. (منتهی الارب). و منه فی الاستهزاء: رمی به الرجوان ، أرادوا انه وقع فی المهالک. (منتهی الارب). رمی به الرجوان، در مهالک افتاد، و نیز این کلام را در استهانت و خواری گویند. (ناظم الاطباء). رمی به الرجوان، ای استهین به و طرح فی المهالک و العباره مثل و ’یرمی ̍ به الرجوان’، ای لایخدع فیزال عن وجه الی وجه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
هر چیز مفت و جمله که آن را عوض بدلی نباید داد، هر چیز که بی رنج و محنت بدست آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجامان
تصویر رجامان
چوب چاه دو چوب است که بر سر چاه نهند و چرخ چاه بر آن گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجوعات
تصویر رجوعات
جمع رجوع: (اداره رجوعات تجارتی و محاکمات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رودگان
تصویر رودگان
نهری که از جویبارهای متعدد تشکیل میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفتگان
تصویر رفتگان
بمعنی مرده، جمع رفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آجودان
تصویر آجودان
صاحب منصبی معلوم در نظام - استوار دوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارجوان
تصویر ارجوان
معرب ارغوان، آتشگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجوفان
تصویر اجوفان
شکم و زیر شکم کاواکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گروگان
تصویر گروگان
مرهون، چیزی که نزد کسی به گرو گذارده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیوگان
تصویر گیوگان
منسوب به گیو از خاندان گیو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوگان
تصویر ناوگان
مجموع کشتیهای جنگی یک دولت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهگان
تصویر راهگان
بمعنی رایگان، چیز مفت که در عوض و بدل آن جیزی نباید داد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گروگان
تصویر گروگان
((گُ))
آلت تناسل، شرم مرد، نره، قضیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناوگان
تصویر ناوگان
کشتی های جنگی، مجموعه ای از ناوها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گروگان
تصویر گروگان
((گِ رُ))
چیزی یا کسی که در مقابل وامی که دریافت می شود به گرو می گذارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجودان
تصویر اجودان
آجودان، افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد، آژان، مأمور پلیس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راهگان
تصویر راهگان
رایگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
((یِ))
مفت، مجانی، باطل، بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آجودان
تصویر آجودان
افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد، آژان، مأمور پلیس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوگان
تصویر بیوگان
عروس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
مجانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ریزگان
تصویر ریزگان
جزئیات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
Gratis
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
бесплатный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
kostenlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
безкоштовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رایگان
تصویر رایگان
darmowy
دیکشنری فارسی به لهستانی