معنی آجودان آجودان افسری که در خدمت افسر بالاتر از خود، مامور اجرای دستورهای او است تصویر آجودان فرهنگ فارسی عمید
جودان جودان نوعی کافور به غایت خوشبو که آن را خورند، مقابل کافور میت، نوعی از چوب بید که از آن دسته بیل سازند، جودانک، سیاهی ای شبیه به دانه جو در میان دندان اسب و خر و مانند آن که جوانی و پیری آن ها را از آن شناسند، جنسی از انار فرهنگ فارسی معین
جودان جودان چینه دان پرنده، لکه ای سیاه در دندان اسب و الاغ که براساس میزان ساییده شدن آن می توان سن جانور را تخمین زد فرهنگ فارسی عمید