جدول جو
جدول جو

معنی ناوگان

ناوگان
کشتی های جنگی، مجموعه ای از ناوها
تصویری از ناوگان
تصویر ناوگان
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناوگان

ناوگان

ناوگان
مجموع کشتی های جنگی یک دولت را ناوگان گویند، (لغت فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا

ناودان

ناودان
جایی که درآن ناو (ممرسفالین آب) گذارند (رشیدی)، ممر آب (اطلاق محل به حال)، ممرخروج آب پشت بام که ازسفال یاآهن سفید سازند: نقل است که یک روز جماعتی آمدندکه یاشیخ باران نمی آید. شیخ سرفروبردگفت: هین ناودانها راست کنیدکه باران آمد، جوی نهر، مجرایی که گندم ازدول بگلوی آسیارود، چوب درازمیان خالی که آب ازآن بچرخ آسیامیریزد و آنرا بگردش درمیاورد
فرهنگ لغت هوشیار

ناودان

ناودان
مجرایی که آب را از بام خانه به پایین هدایت می کند، مجرای آب، نهر
ناودان
فرهنگ فارسی معین