- راننده
- آنکه چیزی یا جانوری را براند، آنکه اتومبیل و دیگر وسایل نقلیه را براند شوفر
معنی راننده - جستجوی لغت در جدول جو
- راننده
- کسی که وسیلۀ نقلیه ای را می راند
- راننده ((نَ دِ))
- آن که وسایل نقلیه را می راند، شوفر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که حیوان علفخوار را در چراگاه بچرا وا دارد
آنکه می پراند
پاره کننده، چاک دهنده
کسی که حیوان علف خوار را در چراگاه گردش دهد تا چرا کند
کسس که غذا یا چیز دیگر (مانند سم) را بدیگری بخوراند
پراکنده کننده متفرق سازنده، دور کننده، زجر کننده ترساننده
پراکنده کننده، دور کننده
آنکه تن خود یا دیگری را می خاراند
کسی که چیزی یا کسی را به چیزی یا کسی دیگر برساند متصل کننده: اتصال دهنده
خلاص کننده، منجی، آزادی، بخشنده
واقف آگاه خبردار، عالم بامعرفت، جمع دانندگان. یا قوت (قوه) داننده. قوه عاقله
تکان دهنده، جنباننده
آنکه دیگری را می ترساند و رم می دهد، رم دهنده
کسی که چیزی را به دست کسی یا چیز دیگر می رساند
دانا، کسی که امری یا مطلبی را می داند، آگاه، استاد، ماهر، برای مثال بیارید داننده آهنگران / یکی گرز فرمای ما را گران (فردوسی - ۱/۷۱)
کسی که دیگری را از قید و بند و گرفتاری نجات می دهد، رها کننده، نجات دهنده
حرکت دهنده جنباننده تکان دهنده
شبیه، نظیر
واقف، آگاه، عالم، بامعرفت، جمع دانندگان
شبیه، نظیر
طرد شده
مطرود، رجیم، مدحور، مردود
طرد شده، دورکرده شده از نزد کسی
Motorist
Cabdriver
водитель
таксист