معنی لاننده - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لاننده
راننده
- راننده
- آنکه چیزی یا جانوری را براند، آنکه اتومبیل و دیگر وسایل نقلیه را براند شوفر
فرهنگ لغت هوشیار
داننده
- داننده
- واقف آگاه خبردار، عالم بامعرفت، جمع دانندگان. یا قوت (قوه) داننده. قوه عاقله
فرهنگ لغت هوشیار