جوانمرد، برای مثال ولیکن رادمردان جهان دار / چو گل باشند کوته زندگانی (دقیقی - ۱۰۶)، ز بهر درم تا نباشی به درد / بیآزار بهتر دل رادمرد (فردوسی - ۳/۳۹۷)
جوانمرد، برای مِثال ولیکن رادمردان جهان دار / چو گل باشند کوته زندگانی (دقیقی - ۱۰۶)، ز بهر درم تا نباشی به درد / بیآزار بهتر دل رادمرد (فردوسی - ۳/۳۹۷)
دهی است از دهستان بم پشت شهرستان سراوان. در 85هزارگزی جنوب خاوری سراوان نزدیک مرز پاکستان در کوهستان واقعست. هوایش گرم و دارای 100 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و محصولش غلات، خرما. شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان بم پشت شهرستان سراوان. در 85هزارگزی جنوب خاوری سراوان نزدیک مرز پاکستان در کوهستان واقعست. هوایش گرم و دارای 100 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و محصولش غلات، خرما. شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
نام روز بیست ودویم بهمن ماه باشد. گویند هفت سال درایران باد نیامد. درین روز شبانی پیش کسری آمده گفت دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید، پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)
نام روز بیست ودویم بهمن ماه باشد. گویند هفت سال درایران باد نیامد. درین روز شبانی پیش کسری آمده گفت دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید، پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)
نام شهری تجارتی است در ناحیۀ باویر آلمان که حدود پنجاه هزارتن جمعیت دارد، این شهرتوسط ساکسن ها در قرن نهم میلادی بنا شده و نخستین کلیسای آنرا شارلمانی برپاکرده است. (از لاروس بزرگ)
نام شهری تجارتی است در ناحیۀ باویر آلمان که حدود پنجاه هزارتن جمعیت دارد، این شهرتوسط ساکسن ها در قرن نهم میلادی بنا شده و نخستین کلیسای آنرا شارلمانی برپاکرده است. (از لاروس بزرگ)
برگ درخت بید. (فرهنگ فارسی معین) : ز سهم خدنگ تو وان بیدبرگ بلرزد حسود تو چون بیدبرگ. (از شرفنامۀمنیری). ، نوعی از پیکان تیر باشد شبیه به برگ بید. (برهان) (رشیدی) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری). جنسی از پیکان تیر. (شرفنامۀ منیری). نوعی از پیکان که بصورت برگ بید باشد. (از غیاث). برگ بید نیز گویند. (رشیدی) : خدنگی که پیکانش بد بیدبرگ فرودوخت بر تارک ترک ترگ. فردوسی. نشانده یکی بیدبرگی بتیر که از سهم او تیر چرخست پیر. فردوسی. به تیری که پیکان او بیدبرگ فرودوخت بر تارک ترک ترگ. (گرشاسبنامه). ز قاروره و یاسج و بیدبرگ قواره قواره شده درع و ترگ. نظامی. زآفت بیدبرگ باد خزان شاخ پربرگ بید دست گزان. نظامی. بدی گر خود بدی دیو سپیدی به پیش بیدبرگش برگ بیدی. (شرفنامۀ منیری). ز سهم خدنگ تو وان بیدبرگ بلرزد حسود تو چون بیدبرگ. (شرفنامۀ منیری)
برگ درخت بید. (فرهنگ فارسی معین) : ز سهم خدنگ تو وان بیدبرگ بلرزد حسود تو چون بیدبرگ. (از شرفنامۀمنیری). ، نوعی از پیکان تیر باشد شبیه به برگ بید. (برهان) (رشیدی) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری). جنسی از پیکان تیر. (شرفنامۀ منیری). نوعی از پیکان که بصورت برگ بید باشد. (از غیاث). برگ بید نیز گویند. (رشیدی) : خدنگی که پیکانش بد بیدبرگ فرودوخت بر تارک ترک ترگ. فردوسی. نشانده یکی بیدبرگی بتیر که از سهم او تیر چرخست پیر. فردوسی. به تیری که پیکان او بیدبرگ فرودوخت بر تارک ترک ترگ. (گرشاسبنامه). ز قاروره و یاسج و بیدبرگ قواره قواره شده درع و ترگ. نظامی. زآفت بیدبرگ باد خزان شاخ پربرگ بید دست گزان. نظامی. بدی گر خود بدی دیو سپیدی به پیش بیدبرگش برگ بیدی. (شرفنامۀ منیری). ز سهم خدنگ تو وان بیدبرگ بلرزد حسود تو چون بیدبرگ. (شرفنامۀ منیری)
نام کوهی است در افریقای جنوبی، واقع در ترانسوال که 180 تا 250هزار گز از دریا فاصله دارد. ارتفاع بلندترین نقطۀ قلۀ آن 2188 متر میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
نام کوهی است در افریقای جنوبی، واقع در ترانسوال که 180 تا 250هزار گز از دریا فاصله دارد. ارتفاع بلندترین نقطۀ قلۀ آن 2188 متر میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لایه تیره رنگی که در نتیجه پوسیدگی برگهای تازه یا خشک و ساقه های جوان افتاده بر روی خاک جنگل بوجود میاید و در حقیقت لاشبرگ نوعی خاک برگ است. لاشبرگ ممکنست دارای واکنش شیمیایی اسید باشد، در این حالت آنرا لاشبرگ ترش نامند و ممکنست دارای واکنش شیمیایی خنثی باشد که در این صورت آنرا لاشبرگ نامند
لایه تیره رنگی که در نتیجه پوسیدگی برگهای تازه یا خشک و ساقه های جوان افتاده بر روی خاک جنگل بوجود میاید و در حقیقت لاشبرگ نوعی خاک برگ است. لاشبرگ ممکنست دارای واکنش شیمیایی اسید باشد، در این حالت آنرا لاشبرگ ترش نامند و ممکنست دارای واکنش شیمیایی خنثی باشد که در این صورت آنرا لاشبرگ نامند
روز بیست و دوم بهمن ماه. توضیح گویند هفت سال در ایران باد نیامد در این روز شبانی پیش کسری آمده گفت دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. پارچه ای گرد و کوچک از چوب که هنگام رشتن و چرخانیدن دوک آن را بروی دوک نصب کنند، چرخ
روز بیست و دوم بهمن ماه. توضیح گویند هفت سال در ایران باد نیامد در این روز شبانی پیش کسری آمده گفت دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. پارچه ای گرد و کوچک از چوب که هنگام رشتن و چرخانیدن دوک آن را بروی دوک نصب کنند، چرخ