جدول جو
جدول جو

معنی رادفرخ

رادفرخ(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام آخورسالار هرمز پادشاه ساسانی
تصویری از رادفرخ
تصویر رادفرخ
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با رادفرخ

دادفرخ

دادفرخ
مرکب از داد (عدل) + فرخ (فرخنده، مبارک)، نام یکی از قاضیان در زمان ساسانیان
دادفرخ
فرهنگ نامهای ایرانی

زادفرخ

زادفرخ
از شخصیتهای شاهنامه و از سرداران بهرام چوبین در زمان هرمز پادشاه ساسانی
زادفرخ
فرهنگ نامهای ایرانی

دادفرخ

دادفرخ
نام یکی از قضات روزگار ساسانی نام و نظر قضائی وی در کتاب ’ماتیکان هزارداتستان’ آمده است. (سبک شناسی ج 1 ص 53)
لغت نامه دهخدا

زادفرخ

زادفرخ
نام میرآخور هرمز است. (لغت شاهنامه تألیف دکتر شفق) :
یکی مهتر نام بردار بود
که بر آخر اسپاهسالار بود.
فردوسی
نام یکی از ایرانیان اصیل است. (لغت شاهنامه تألیف دکتر شفق)
لغت نامه دهخدا

بادفره

بادفره
بازخواست، کیفر، مکافات، مجازات، سزای بدی، باداَفراه، بادَفَراه، پاداَفراه
بادفره
فرهنگ فارسی عمید

بادفره

بادفره
فِرفِرِه، نوعی اسباب بازی کاغذی سبک و پره دار که بر اثر جریان باد دور خود می چرخد، یَرمَع، بادفَر، پِرپِرِه، فَرفَروک، مازالاق
بادبزن
آنچه با وزش باد دور خود می چرخد
بادفره
فرهنگ فارسی عمید

رادمرد

رادمرد
جوانمرد، برای مِثال ولیکن رادمردان جهان دار / چو گل باشند کوته زندگانی (دقیقی - ۱۰۶)، ز بهر درم تا نباشی به درد / بیآزار بهتر دل رادمرد (فردوسی - ۳/۳۹۷)
رادمرد
فرهنگ فارسی عمید

بادفرک

بادفرک
بازیچۀ اطفال باشد. بادآفراه. بادافراه. بادافرا. بادفرا. بادفراه. بادفرنگ. بادفرنک. بادفر. بادفره. بادبر. بادبره. بادبرک. (محمود بن عمر ربنجنی). بادپر. فرفر. فرموک. فرفروک. فرفره. بهنه. پهنه. گردنای. شیربانگ. گِلگیس. پِل. خراره. دوّامه. خذروف. رجوع به هر یک از کلمات مذکور شود
لغت نامه دهخدا

بادفرا

بادفرا
بادافراه. پاداش و مکافات بدی. (ناظم الاطباء). رجوع به بادآفراه و مترادفات آن شود.
لغت نامه دهخدا