روز بیست و دوم بهمن ماه. توضیح گویند هفت سال در ایران باد نیامد در این روز شبانی پیش کسری آمده گفت دوش آن مقدار باد آمده که موی بر پشت گوسفندان بجنبید پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و باین نام شهرت یافت. پارچه ای گرد و کوچک از چوب که هنگام رشتن و چرخانیدن دوک آن را بروی دوک نصب کنند، چرخ
رجوع به بادبرک و کاغذ باد شود، خانه تابستانی. (آنندراج) ، هما را گویند که استخوان میخورد، طایریست که پیوسته در هوا میباشد. (آنندراج). ظاهراً مرادف بادخورک است. رجوع به بادخورک و بادخوار شود، دقیقۀ زمان، بادخایه. (آنندراج). رجوع به بادخایه، بادخایگی، باد خصیه، بادخوار، غری، فتق و دبه خایگی شود، مرضی است که از آن موی اسب بریزد که آنرا بادخور و بادخوره گویند. باقر کاشی گوید: اسپت گیرم که رخش رستم گردد چون پیر شود بلای مبرم گردد هرچند که باد میخورد روزبروز عمرش بسیار و قیمتش کم گردد. میریحیی شیرازی...: شکم فیل از هوا چون چرخ پر کرد گرانی اشتها را بادخور کرد. ؟ (از آنندراج). رجوع به شعوری ج 1 ورق 159 شود