دیوکده دیوخانه، جای دیو، برای مثال پیشم آمد هزار دیوکده / در یکی صدهزار دیو و دده (نظامی۴ - ۶۷۷) ادامه... دیوخانه، جای دیو، برای مِثال پیشم آمد هزار دیوکده / در یکی صدهزار دیو و دده (نظامی۴ - ۶۷۷) تصویر دیوکده فرهنگ فارسی عمید
دیوکده (وْ کَ دَ / دِ) محل دیو. جایگاه دیو. دیوخان. دیوگاه. دیوجای. دیوبند: پیشم آمد هزار دیوکده در یکی صدهزار دیو و دده. نظامی ادامه... محل دیو. جایگاه دیو. دیوخان. دیوگاه. دیوجای. دیوبند: پیشم آمد هزار دیوکده در یکی صدهزار دیو و دده. نظامی لغت نامه دهخدا