جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دیوگاه

دیوگاه

دیوگاه
دیوجای. دیوبند. جایگاه دیو. دیوکده. دیوخان. دیولاخ. مکان بودن دیو. (آنندراج) ، کنایه از دنیا. (آنندراج) :
راست روی پیشه کن همچو شهاب سپهر
بو که ازین دیوگاه جان بسلامت بری.
میرخسرو.
و رجوع به دیولاخ شود
لغت نامه دهخدا

دیدگاه

دیدگاه
جای نشستن یا ایستادن دیدبان، جای بلند که از بالای آن دیدبانی کنند، چشم انداز، منظره
دیدگاه
فرهنگ فارسی عمید

دیرگاه

دیرگاه
زمان دیر، زمان قدیم، از مدت دراز، دیروقت، بی موقع، دیرگاهان، دیرگهان
دیرگاه
فرهنگ فارسی عمید