دیوگاه دیوگاه دیوجای. دیوبند. جایگاه دیو. دیوکده. دیوخان. دیولاخ. مکان بودن دیو. (آنندراج) ، کنایه از دنیا. (آنندراج) : راست روی پیشه کن همچو شهاب سپهر بو که ازین دیوگاه جان بسلامت بری. میرخسرو. و رجوع به دیولاخ شود لغت نامه دهخدا
دیدگاه دیدگاه جای نشستن یا ایستادن دیدبان، جای بلند که از بالای آن دیدبانی کنند، چشم انداز، منظره فرهنگ فارسی عمید