معنی درویده - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با درویده
درویده
- درویده
- دروده. دروشده. (ناظم الاطباء). که درو شده باشد. حصید. محصود. و رجوع به درویدن شود
لغت نامه دهخدا
درویدن
- درویدن
- بریدن گیاهان از روی زمین با داس یا ماشین درو، درو کردن
فرهنگ فارسی عمید