در اصطلاح میل دادن فتحه به کسره به طوری که «الف» صورت «ی» پیدا کند، مثل کتیب (امالۀ کتاب)، رکیب (امالۀ رکاب) و سلیح (امالۀ سلاح)، در پزشکی داخل کردن داروی مایع به وسیلۀ آلت مخصوص در رودۀ بزرگ از راه مقعد، میل دادن، برگردانیدن، مایل گردانیدن، خم دادن
در اصطلاح میل دادن فتحه به کسره به طوری که «الف» صورت «ی» پیدا کند، مثل کتیب (امالۀ کتاب)، رکیب (امالۀ رکاب) و سلیح (امالۀ سلاح)، در پزشکی داخل کردن داروی مایع به وسیلۀ آلت مخصوص در رودۀ بزرگ از راه مقعد، میل دادن، برگردانیدن، مایل گردانیدن، خم دادن
اسباب و آلات و لوازم خانه که بعربی اثاث البیت گویند: نمانده هیچ حوائج ب خانه دل زار بباد داده همه هرچه هست از دامال، ابوالمعالی (از شعوری ج 1 ص 419)، اما معلوم نشد که اصل کلمه چیست هرچه هست تصحیف و تحریفی است در پایان مصراع دوم شعر منقول، کلمه ای است مصحف + مال، یا مان، به معنی اثاث خانه، یا مثلا ’ده مال’ و یا ’زرومال’ و یانظیر آن بوده که هر دو را بر روی هم اثاث البیت معنی کرده اند؟
اسباب و آلات و لوازم خانه که بعربی اثاث البیت گویند: نمانده هیچ حوائج ب خانه دل زار بباد داده همه هرچه هست از دامال، ابوالمعالی (از شعوری ج 1 ص 419)، اما معلوم نشد که اصل کلمه چیست هرچه هست تصحیف و تحریفی است در پایان مصراع دوم شعر منقول، کلمه ای است مصحف + مال، یا مان، به معنی اثاث خانه، یا مثلا ’ده مال’ و یا ’زرومال’ و یانظیر آن بوده که هر دو را بر روی هم اثاث البیت معنی کرده اند؟
برگردانیدن. خم دادن. (منتهی الارب). میل دادن و برگردانیدن. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به امالهشود. مال دادن. (از اقرب الموارد). به این معنی واوی است و از ’مول’ می آید.
برگردانیدن. خم دادن. (منتهی الارب). میل دادن و برگردانیدن. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به امالهشود. مال دادن. (از اقرب الموارد). به این معنی واوی است و از ’مول’ می آید.