جدول جو
جدول جو

معنی اماله

اماله
در اصطلاح میل دادن فتحه به کسره به طوری که «الف» صورت «ی» پیدا کند، مثل کتیب (امالۀ کتاب)، رکیب (امالۀ رکاب) و سلیح (امالۀ سلاح)، در پزشکی داخل کردن داروی مایع به وسیلۀ آلت مخصوص در رودۀ بزرگ از راه مقعد، میل دادن، برگردانیدن، مایل گردانیدن، خم دادن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اماله

اماله

اماله
مایل کردن، خم دادن، تنقیه کردن، تبدیل حرف «آ» (الف) به «ی». مانند، رکاب، رکیب
اماله
فرهنگ فارسی معین

اماله

اماله
برگردانیدن. خم دادن. (منتهی الارب). میل دادن و برگردانیدن. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به امالهشود.
مال دادن. (از اقرب الموارد). به این معنی واوی است و از ’مول’ می آید.
لغت نامه دهخدا