به دام افتاده و خلاص یافته. که یکبار در دام گرفتار و سپس رها شده باشد و از آن بکنایه مجرب و باتجربه و کسی که از چیزی یا جایی یکبار آسیبی دیده و دگر بار احتراز از آن کس یا چیز لازم بیند اراده شود: نشاید شد پی مرغ پریده نه دنبال شکار دامدیده. نظامی. چون رفت گوزن دامدیده زان بقعه روان شد آرمیده. نظامی