معنی دام ظله - فرهنگ فارسی معین
معنی دام ظله
- دام ظله((مَ ض لُِ))
- سایه اش پاینده باد، بر دوام و پایدار باد سایه وی
تصویر دام ظله
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با دام ظله
دام ظله
- دام ظله
- سایه اش پاینده باد. بردوام و پایدار باد سایۀ او.
- دام ظله العالی، پاینده باد سایۀ بلندپایۀ او
لغت نامه دهخدا
دام ملکه
- دام ملکه
- بپایاد شاهی او پادشاهی او بردوام و پیوسته باد، (درسایه دولت خداوندی دام ملکه - همگنانرا راضی مگر حسود رالله) (گلستان)
فرهنگ لغت هوشیار
دام ملکه
- دام ملکه
- پادشاهی او بردوام و پاینده باد: آنچه خداوند دام ملکه فرموده عین صوابست. (گلستان). ملک دام ملکه در کشف حقیقت آن استفسار نفرمود. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
داماله
- داماله
- نام قصبه ای در 8 هزارگزی پوروس به ایالت آرگولی یونان. در پیرامون آن بعضی آثار عتیقه یافت شود. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا