- خَاطِف
- رباینده، نافی
معنی خَاطِف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع خاطف، گرگان، خیره گر ها، درخشان ها، ربا ینده ها، آسیب ها جمع خاطف تیرهایی که بزمین افتد و سپس بسوی هدف رود، درخشهای چشم ربای
جمع خطاف، فرشتوکان فرشتوها پرستوها بلوایه ها، ربایندگان، دزدان، آهن های کج جمع خطاف
پیش بین، او می داند، فهمیده
سیلابی، جارو کردن
بی صدا، بیکار
آشفته، بادی، طوفانی
ساختگی، صندوقدار
برش خورده، طبقه بندی شده، برنده، قطعی، قطع کننده، آمرانه، صریح
ریاکار، نادرست، غلط، توهّمی
خزنده
کم نور، غش کردن
تشخیص دهنده، آشکارساز، آشکار
هدف دار، هدفمند
پایین، کم
مطیع، موضوع، تسلیم شده
بی سن، جاودانه، جاویدان
خدمتکار، بنده، سرویس دهنده، فرمانبردار
اشتباه آمیز، اشتباه
خواستگار، یک خوٰاستگار
بی فایده، باطل، بیهوده، بیهودگی
دعوا جوی، مناقشه کردن
ماورایی، فراطبیعی
فرسوده، ویران شده
فریبکار، فریبنده، فریب دهنده، فریب آمیز، دوچهره، حیله ای
نگران، ترسیده، ترسان
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
ناامید، بیهوده
متروک، خالی، ویران، بی روح، بی جان
خفه کننده، گرفتگی
بی حسّ، خفته، بی حسّ کننده
خطرناک، خطر