- خرب
- مغاکچه های سرین، سوراخ سوزن، تیاهدینی، هم آوای حرب، ویران کردن، خانه
معنی خرب - جستجوی لغت در جدول جو
- خرب
- در عروض ویژگی پایه ای که در آن مفاعیلن به مفعول تغییر یافته است، اخرب
- خرب ((خَ رِ))
- ویران
- خرب ((خَ))
- خراب شدن، ویران شدن، از تصرفات عروضی است مرکب از خرم و کف
- خرب
- خراب، نادرست، تباه، ویران، مخروبه مثلاً ساختمان خراب، فاقد حالت عادی مثلاً روحیۀ خراب، از کار افتاده مثلاً دستگاه خراب، گندیده، فاسد مثلاً میوۀ خراب، آشفته مثلاً موی خراب، بی رونق مثلاً بازار خراب، بیمار، بدحال مثلاً حال خراب، بدمست مثلاً مست و خراب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فساد در دین، وسعت شکافتگی گوش عیب، شرمگاه، خواری عیب، شرمگاه، خواری
پلخم از گیاهان آبگیر تالابه گیاهی است از تیره آلاله ها دارای برگهای دراز و ساقه کوتاه با گلهای پنج برگ و سرخ کمرنگ و بیخ دراز مانند پیاز و ریشه های باریک. طعم آن تلخ است و انواع بسیاردارد که مهمترین آنها دو نوع سیاه و سفید است
بط بزرگ، غاز فربه و سمین
گیاهی است از تیره کدوییان که میوه اش درشت و شیرین و آبداراست. بوته آن کوتاه و ساقه هایش روی زمین میخوابد، میوه گیاه مزبور
سوراخ پهن
خربط، غاز بزرگ ، احمق
گیاهی از خانوادۀ آلاله با برگ های دراز، ساقۀ کوتاه، گل های پنج برگ و سرخ کم رنگ، ریشۀ باریک و شبیه پیاز و طعم تلخ
((خَ بَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است از تیره آلاله ها، دارای برگ های دراز و ساقه کوتاه، با گل های پنج برگ و سرخ کم رنگ و بیخ دراز مانند پیاز و ریشه های باریک، طعم آن تلخ است و انواع بسیار دارد که مهمترین آن ها دو نوع سیاه و سفید است
خربزه، هندوانه
غاز بزرگ
احمق
احمق
ویران در زبانزد) عرض (سنگی است که در آن ویرانی پدید آید وآن انداختن م و ن از مفاعلین است شکافته گوش آنست که میم اول و نون آخر (مفاعیلن) را بیندازند تا (فاعیل) بماند آنرا به (مفعول) تبدیل کنند و اسم این زحاف (خرب) است و اسم جزئی که عمل (خرب) در آن واقع شود (اخرب)
((اَ رَ))
فرهنگ فارسی معین
در علم عروض آن است که میم اول و نون آخر «مفاعیلن» را بیندازند تا «فاعیل» بماند، آن را به «مفعول» تبدیل کنند و اسم این زحاف «خرب» است و اسم جزیی که عمل «خرب» در آن واقع شود «اخرب»
در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن مفاعیلن به مفعول تغییر یافته است
شب پره کلان که ببزرگی غلیواج است خفاش
زال مردنی
کندس: کندشه از گیاهان
گیاهی است از تیره کدوییان که میوه اش درشت و شیرین و آبداراست. بوته آن کوتاه و ساقه هایش روی زمین میخوابد، میوه گیاه مزبور
مکاری، چاروادار
شکافتن جامه و بریدن آن
گرگ کش از گیاهان
پلاخم (گویش گیلکی) از گیاهان
نادرست نویسی فارسی گویان خربت خربته خربد هوربد هیر بد
میوه ای است شیرین و لذیذ و خوشبو و کلان
خرسول آن یکی عیسی آن دگر خر سول آن سوم خضر و آن چهارم غول (سنایی)
صاحب خر
زن دراز، تیز رفتار پلخم زرد از گیاهان
جای خراب