ج خدر. (از ناظم الاطباء). جمع خدر. پرده برای دختران در گوشۀ خانه و هر آنچه بدیدن نیاید از خانه و مانند آن. (از آنندراج). رجوع به خدر شود: همگان را بناز پرورده دایۀ رنج در ستور خدور. مسعودسعد
ج ِخِدر. (از ناظم الاطباء). جمع خِدر. پرده برای دختران در گوشۀ خانه و هر آنچه بدیدن نیاید از خانه و مانند آن. (از آنندراج). رجوع به خدر شود: همگان را بناز پرورده دایۀ رنج در ستور خدور. مسعودسعد
جای برآمدن آفتاب، مشرق، برای مثال خداوندی که نام اوست چون خورشید گسترده / ز مشرق ها به مغرب ها، ز خاورها به خاورها (منوچهری - ۳) مغرب، برای مثال مهر دیدم بامدادن چون بتافت / از خراسان سوی خاور میشتافت (رودکی - ۵۳۲)
بوتۀ خار، برای مثال یکی تاجور خود به لشکر نماند / بر آن بوم و بر خاک و خاور نماند (فردوسی - ۷/۱۳۳) خاور دور: در علم جغرافیا کشورهای شرقی آسیا خاورمیانه: در علم جغرافیا کشورهای جنوب غربی آسیا خاور نزدیک: در علم جغرافیا کشورهای شمال شرقی قارۀ افریقا تا شبه جزیرۀ عربستان
جای برآمدن آفتاب، مشرق، برای مِثال خداوندی که نام اوست چون خورشید گسترده / ز مشرق ها به مغرب ها، ز خاورها به خاورها (منوچهری - ۳) مغرب، برای مِثال مهر دیدم بامدادن چون بتافت / از خراسان سوی خاور میشتافت (رودکی - ۵۳۲)
بوتۀ خار، برای مِثال یکی تاجور خود به لشکر نماند / بر آن بوم و بر خاک و خاور نماند (فردوسی - ۷/۱۳۳) خاور دور: در علم جغرافیا کشورهای شرقی آسیا خاورمیانه: در علم جغرافیا کشورهای جنوب غربی آسیا خاور نزدیک: در علم جغرافیا کشورهای شمال شرقی قارۀ افریقا تا شبه جزیرۀ عربستان