معنی صدور
صدور
صدرها، بالاها، سینه ها، پیشوایان، جمع واژۀ صدر
تصویر صدور
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صدور
صدور
صدور
بزرگان، جمع صدر
فرهنگ لغت هوشیار
صدور
صدور
جمع صدر، سینه ها
فرهنگ فارسی معین
صدور
صدور
واقع شدن امری، نشأت یافتن، آشکار شدن، فرستاده شدن شیئی از جایی به جایی
فرهنگ فارسی معین
صدور
صدور
اصدار، فرستادن، سینه ها
متضاد: ادخال، ورود
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صدوق
صدوق
راستگو، صدیق، دوست
فرهنگ نامهای ایرانی
صدپر
صدپر
گل سرخ
فرهنگ نامهای ایرانی
صبور
صبور
شکیبا، بردبار
فرهنگ واژه فارسی سره
بدور
بدور
پرماهی شب های پرماه پیشی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
خدور
خدور
کیک کک، مگس جمع خدر
فرهنگ لغت هوشیار