خدور خدور ج ِخِدر. (از ناظم الاطباء). جمع خِدر. پرده برای دختران در گوشۀ خانه و هر آنچه بدیدن نیاید از خانه و مانند آن. (از آنندراج). رجوع به خدر شود: همگان را بناز پرورده دایۀ رنج در ستور خدور. مسعودسعد لغت نامه دهخدا
خدوک خدوک آشفته و پریشان آشفته پریشان آزرده پراکنده، اندوهناک از حسد یا اثری نا ملایم، رشک حسد، غصه اندوه، قهر خشم فرهنگ لغت هوشیار