جدول جو
جدول جو

معنی حَاضِر - جستجوی لغت در جدول جو

حَاضِر
همه جا حاضر، حاضر
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عرضی، گذرا
دیکشنری عربی به فارسی
یادآور، به یاد داشته باشید
دیکشنری عربی به فارسی
استبدادی، ناعادلانه
دیکشنری عربی به فارسی
شایسته، ناسپاس
دیکشنری عربی به فارسی
سوت زدن، خس خس سینه
دیکشنری عربی به فارسی
ظاهری، آشکار، قابل مشاهده، ظاهر
دیکشنری عربی به فارسی
حادثه، تصادف
دیکشنری عربی به فارسی
بافته شده
دیکشنری عربی به فارسی
پروازان، پرنده
دیکشنری عربی به فارسی
بیدار، مراقب
دیکشنری عربی به فارسی
بدبین، طعنه آمیز، طنزآمیز، تمسخرآمیز، طعن آمیز، طنز نویس، توهین آمیز، تحقیرآمیز، مسخره آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
افسونگر، جادوگر، جذّاب، شعبده باز
دیکشنری عربی به فارسی
سپاسگزار، متشکّرم
دیکشنری عربی به فارسی
مطیع، موضوع، تسلیم شده
دیکشنری عربی به فارسی
زیرک، زبردست
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی
حاکم، فرماندار
دیکشنری عربی به فارسی
آشفته، یک گدا
دیکشنری عربی به فارسی
کینه توز، بداخلاق
دیکشنری عربی به فارسی
باردار، حامله
دیکشنری عربی به فارسی
تلخ، ترش، زهرآگین، اسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
خواب دیدن، رؤیاپرداز، رویاپرداز
دیکشنری عربی به فارسی
برهنه پا، پابرهنه
دیکشنری عربی به فارسی
سرایدار، یک نگهبان، نگهبان، نگهبان ساختمان
دیکشنری عربی به فارسی
پر جنب و جوش، کامل، پر حادثه
دیکشنری عربی به فارسی
حفاظت گر، حافظ
دیکشنری عربی به فارسی
قطعی، حیاتی
دیکشنری عربی به فارسی
قاطع، محکم، مصمّم
دیکشنری عربی به فارسی
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
دیکشنری عربی به فارسی