- جانکاه
- هولناک، خطرناک
معنی جانکاه - جستجوی لغت در جدول جو
- جانکاه
- آنچه روح و روان را بیازارد، رنج دهنده
- جانکاه
- بسیار رنج دهنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خانگاه
فرانسوی بانکدار بایگدار
مرتبت، منزلت، موضع، محل، مکان، موقعیت، وضعیت
سجاده
حیوان
خانقاه
جانکاه، کاهنده روان، جانگزا
پارسی تازی گشته جامگی
خدا، آخشیجان
انسان و حیوان زنده
کسی که با جان خود بازی می کند
محبوب، معشوق
مسکن، خانه، مقام، منزل، معدن
فرشی کوچک که بر کف اطاق یا زمین گسترند و روی آن نماز گزارند سجاده
خانه سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند
مکان بودن مشایخ و درویشان، جهت عبادت، صومعه، محل اقامت درویشان و صوفیان
انسان، حیوان و گیاهی که جان داشته باشد، ذی روح، کنایه از مستحکم، بادوام
نگاهبان، پاسبان، حافظ جان، محافظ مخصوص پادشاه که در قدیم با شمشیر در کنار سلطان بود،برای مثال ندیم و حاجب و جاندار و دستور / همه خفتند خسرو ماند و شاپور (نظامی۲ - ۲۸۱) ، وگر کندرای است در بندگی / ز جانداری افتد به خربندگی (سعدی۱ - ۱۹۵)
نگاهبان، پاسبان، حافظ جان، محافظ مخصوص پادشاه که در قدیم با شمشیر در کنار سلطان بود،
آن زمان، آن وقت، با وجود این، برای مثال افسر خاقان وانگاه سر خاک آلود / خیمۀ سلطان وانگاه فضای درویش (سعدی۳ - ۷۳۸)
کامل، درست وحسابی مثلاً کتک جانانه، دلبر زیبا و بسیار دوست داشتنی که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب، برای مثال سینه ام زآتش دل در غم جانانه بسوخت / آتشی بود دراین خانه که کاشانه بسوخت (حافظ - ۵۲)
جای جشن، مجلس جشن، جایی که در آن جشن بگیرند
در دورۀ جمهوری اسلامی، کسی که در جنگ میان ایران و عراق، معلول شده است، کسی که جان خود را به خطر اندازد، ازجان گذشته، دلیر، بی باک، بندباز
محل، مکان، هر نقطه و محلی که کسی یا چیزی در آن قرار بگیرد، کنایه از مقام، مرتبه، خانه، سرا، منزل، لژ، کنایه از فرصت، مجال، برای مثال اگر سستی آرید یک تن به جنگ / نماند مرا جایگاه درنگ (فردوسی - ۲/۴۰۱) ، کنایه از عوض، بدل
جایی که در آن جماع بعمل آید محل آرمش رفافگاه
و آن زمان، بعلاوه وانگهی
((نَ))
فرهنگ فارسی معین
فرشی کوچک که بر کف اتاق یا زمین گسترند و روی آن نماز گزارند، سجاده
جانماز آب کشیدن: تظاهر به پاکی و تقدس کردن
جانماز آب کشیدن: تظاهر به پاکی و تقدس کردن
محل، مکان
خانه، سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند، خانقاه
خانه، سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند، خانگاه