جدول جو
جدول جو

معنی جانانه

جانانه((نِ))
معشوق، محبوب، درست و حسابی، سخت و کامل
تصویری از جانانه
تصویر جانانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با جانانه

جانانه

جانانه
کامل، درست وحسابی مثلاً کتک جانانه، دلبر زیبا و بسیار دوست داشتنی که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب، برای مِثال سینه ام زآتش دل در غم جانانه بسوخت / آتشی بود دراین خانه که کاشانه بسوخت (حافظ - ۵۲)
جانانه
فرهنگ فارسی عمید