معنی جانکاه
- جانکاه
- بسیار رنج دهنده
واژههای مرتبط با جانکاه
جانکاه
- جانکاه
- هولناک، خطرناک
جانکاه
- جانکاه
- آنچه روح و روان را بیازارد، رنج دهنده
جانکاه
- جانکاه
- جانسوز، جانگداز، جگرخراش، دلخراش، دلخراش، دلگداز، رنج آور، مولم
متضاد: جان پرور
جانکا
- جانکا
- گاو نر جوان اخته نشده ی قوی که از آن برای تخم کشی یا جنگ استفاده
جانانه
- جانانه
- محبوب، معشوق
جانیار
- جانیار
- یاری دهنده جان، نام مورخی از مردم بخارا
خانقاه
- خانقاه
- خانگاه
بانکیه
- بانکیه
- فرانسوی بانکدار بایگدار
جایگاه
- جایگاه
- مرتبت، منزلت، موضع، محل، مکان، موقعیت، وضعیت
