- تَقوِيم
- تحقیر، تقویم
معنی تَقوِيم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آوازسازی، رأی دادن
تقریب
قدّاست گذاری، تقدیس، احترام، تقدّس، مقدّس سازی
ارزیابی، قدردانی، تخمین، برآورد، کمّیّت سنجی، ارزش گذاری
تنظیم، برای سازماندهی، نظام بندی
تصویرسازی، فیلمبرداری، فرمول بندی
تهمت، تحریف
چکاندن، تقطیر
تحریف، گیجی
تعلّل، به تعویق انداختن
استرداد، تحویل، تسلیم
جبران، جبران خسارت، بازپرداخت، غرامت
عموم گرایی، تعمیم
اعلامیّه، آموزش و پرورش، تعلیم، آموزش
قطب بندی، اخم کردن
تقلید، سنّت، انتقام جویی
ارزیابی
داوری
تقسیم بندی، تقسیم کردن
معرّفی، ارائه
جنایت سازی، جرم انگاری، رد صلاحیّت، غیرقانونی سازی
تصرّف اجباری، ملّی شدن
ترساندن، ارعاب
سرمایه گذاری، تبدیل، جابجایی، مدولاسیون
آسیب، درهم شکستن
کربناته شدن، سایز بندی
مجوّز، تفویض اختیار کردن، هیئت
چاپلوسی ها، بزرگنمایی، چاپلوسی، تمجید
پیکربندی، تشکیل، شکل دهی، جوانه زنی
ادای احترام، افتخار
محدودکنندگی، محدودیت
ضدّ عفونی، عقیم سازی