معنی تَحطِيم
تَحطِيم
آسیب، درهم شکستن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَحطِيم
تَحكِيم
تَحكِيم
داوَری
دیکشنری عربی به فارسی
تَحجِيم
تَحجِيم
کَربُناتِه شُدَن، سایز بَندی
دیکشنری عربی به فارسی
تَجرِيم
تَجرِيم
جِنایَت سازی، جُرم اِنگاری، رَد صَلاحیَّت، غِیرِقانونی سازی
دیکشنری عربی به فارسی
تَأمِيم
تَأمِيم
تَصَرُّف اِجباری، مِلّی شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَحوِيل
تَحوِيل
سَرمایِه گُذاری، تَبدیل، جابِجایی، مُدُولاسیون
دیکشنری عربی به فارسی
تَحلِيل
تَحلِيل
زَوال، تَجزِیَه و تَحلیل
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِين
تَحقِين
تَزرِیق، حَق با شُماست
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِيق
تَحقِيق
تَحَقُّق، تَحقِیق، دَستیابی، تَصدِیق، تَأیید، تَوجِیه
دیکشنری عربی به فارسی
تَحقِير
تَحقِير
تَحقِیر
دیکشنری عربی به فارسی