جدول جو
جدول جو

معنی تعشق - جستجوی لغت در جدول جو

تعشق
عاشق شدن
تصویری از تعشق
تصویر تعشق
فرهنگ لغت هوشیار
تعشق
عاشق شدن، عشق ورزیدن، اظهار عشق کردن
تصویری از تعشق
تصویر تعشق
فرهنگ فارسی عمید
تعشق
((تَ عَ شُّ))
عاشقی کردن
تصویری از تعشق
تصویر تعشق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متعشق
تصویر متعشق
کسی که به دیگری عشق می ورزد، عاشق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متعشق
تصویر متعشق
مهر ورز شیفته عاشقی نماینده عشق ورزنده جمع متعشقین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متعشق
تصویر متعشق
((مُ تَ عَ شِّ))
عاشقی نماینده، عشق ورزنده، جمع متعشقین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعمق
تصویر تعمق
ژرف نگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعاشق
تصویر تعاشق
با همدیگر عشق نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعشی
تصویر تعشی
شام خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعسق
تصویر تعسق
آزمندی، چسبندگی چسبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
خوی کردن خوییدن، ریشه دوانی ریشه دواندن عرق کردن خوی کردن خوی بر افشاندن، بیرون شدن رطوبت زیادی گیاهان بصورت بخار، ریشه دواندن درخت در زمین، جمع تعرقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعنق
تصویر تعنق
دست به گردنی دست به گردن شدن
فرهنگ لغت هوشیار
ژرفایش، دور رفتن فرو رفتن ژرف اندیشیدن غور کردن، ژرف اندیشی، جمع تعمقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعلق
تصویر تعلق
پوستگی و دوستی و محبت و دلبستگی و اتصال و ارتباط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعوق
تصویر تعوق
باز ایست، واپسی واپسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعاشق
تصویر تعاشق
به یکدیگر عشق ورزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعشی
تصویر تعشی
شام خوردن، طعام شبانگاهی خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعمق
تصویر تعمق
دوراندیشی کردن، غور کردن
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعلق
تصویر تعلق
آویخته شدن، درآویختن به چیزی، دلبستگی داشتن به کسی یا چیزی، علاقه و پیوستگی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعمق
تصویر تعمق
((تَ عَ مُّ))
ژرف اندیشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعلق
تصویر تعلق
((تَ عَ لُّ))
دلبستگی داشتن، آویخته شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعرق
تصویر تعرق
((تَ عَ رُّ))
عرق کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعرق
تصویر تعرق
عرق کردن، در علم زیست شناسی خارج شدن رطوبت زیادی گیاهان به صورت بخار از منافذ و روزنه های برگ ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عشق
تصویر عشق
دلباختگی، دل بردگی، دل دادگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عشق
تصویر عشق
تعلق قلب به کسی، چسبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشق
تصویر عشق
((عِ))
به شدت دوست داشتن، شیفتگی، دلدادگی، لذت، کیف، افلاطونی عشقی که با گرایش های جنسی همراه نیست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عشق
تصویر عشق
دوست داشتن به حد افراط، شیفتگی، دلدادگی، دلبستگی و دوستی مفرط، معشوق
عشق ورزیدن: عشق داشتن، عشق بازی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عشق
تصویر عشق
Love, Endearment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
нежность , любовь
دیکشنری فارسی به روسی
Zärtlichkeit, Liebe
دیکشنری فارسی به آلمانی
ніжність , любов
دیکشنری فارسی به اوکراینی
czułość, miłość
دیکشنری فارسی به لهستانی