معنی تعوق تعوق (بَ کَ) بازایستادن از نیاز و حاجت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازایستادن. (از اقرب الموارد) ، مشغول شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بازگردانیدن کسی را از اراده ای که داشت و بازداشتن وی را از آن. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا