- تضاریس
- دندانه ها
معنی تضاریس - جستجوی لغت در جدول جو
- تضاریس
- تضریس ها، دندانه ها، جمع واژۀ تضریس
- تضاریس ((تَ))
- جمع تضریس. چیزهای دندانه دار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دندانه دار کردن، دندانه دار پست و بلند ماهور -1 دندانه دارکردندندانه دندانه - کردن، ناهمواری بریدگی، هر چیز دندانه دار، جمع تضاریس
دشمنی و جنگ کردن با هم
کشاورزی، کارگر گیری به کار گماری
دندانه، هر چیز شبیه دندان، مثل دندانۀ اره، کنگرۀ سر دیوار
ویران کردنها، تخاریب بلاد و شهرها
اوامر خود سرانه
جمع ضعیف، دو چندان ها، ناتوان گشته ها جمع تضعیف
تفریق، جدا نمودنها و تفرقه کردنها و این جمع تفریق است
جمع تاریخ
خوراک کم روغن
سختی معیشت
گونه ای ماهی استخوانی که حداکثر طولش تا 25 سانتیمتر میرسد و بدنش پوشیده از فلسهای نسبتا درشت نازک و نوک تیز است رنگ بدنش سبز و در قسمتهای پشت آن خط آبی رنگ بمحاذات تیره پشت حیوان قرار دارد. پهلو ها و شکم حیوان سفید و نقره یی است ماهی مذبور را جهت تغذیه و ساختن کنسرو صید میکنند
تخریب ها، خراب کردن ها، ویران کردن ها، جمع واژۀ تخریب
تاریخ ها، زمانهای وقوع یک امر یا حادثه، جمع واژۀ تاریخ
چیزهای پراکنده، اجزای پراکنده، جزء جزء، جداجدا، اندک اندک
پیشامدها و حوادث روزگار، گردش ها و انقلابات زمانه، نوائب دهر، تصاریف الدهر
جمع عضروط، مزدوران
جمع عمروس، برگان
بافت مقاوم و لاستیک مانند و قابل انعطاف برنگ سفید یا سفید مایل به زرد که در برخی اندامها از قبیل غضروفهای حنجره و قضبه الریه و لاله گوش و مفاصل موجود است. در جنین پستانداران نیز از قبیل تشکیل استخوان ها به جای استخوان بافت غضروفی وجود دارد. غضروف در آب جوش حل می شود و محلولی ژله مانند به وجود می آورد که ماده پروتیدی غضروف موسوم به کندرین در آن حل شده است بافت غضروفی. یاغضروفی خنجری. زایده خنجری استخوان جناغ را گویند که در انتهای تحتانی این استخوان قرار دارد و از جنس بافت غضروفی است زایده خنجری
لاتینی تازی گشته کبر از گیاهان کبر
جمع کراسه، از ریشه پارسی کراسه ها کراسک ها
ساردین، نوعی ماهی دریایی کوچک فلس دار به رنگ سبز تیره که زیر شکمش سفید است و بیشتر برای ساختن کنسرو صید می شود
تشرین، فصل خزان
مندرجات، اثنای چیزی
سوداگرانه، بازرگانی، سودایی
راه اندازی، بنیان گذاری
آموزاندن -1 درس گفتن درس دادن -2 درس گویی، جمع تدریسات