جدول جو
جدول جو

معنی تصاریف

تصاریف((تَ))
جمع تصریف، پیشامدها، حوادث زمانه
تصویری از تصاریف
تصویر تصاریف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تصاریف

تصاریف

تصاریف
پیشامدها و حوادث روزگار، گردش ها و انقلابات زمانه، نوائب دهر، تصاریف الدهر
تصاریف
فرهنگ فارسی عمید

تصاریف

تصاریف
جَمعِ واژۀ تصریف. احکام و اوامر خودسرانه. (ناظم الاطباء) ، تبدیلات و انقلابات و حوادث زمانه. (ناظم الاطباء). گردانیدنها و گذشتن ها و برگشتن ها. (غیاث اللغات) (آنندراج). تصاریف دهر، نوائب آن. حدثان آن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : بر این فن متبحر و ریان گشته و بر تصاریف احداث واقف شده و رای او به ممارست این فن متانت یافته. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 20). گمان بسته که مجال حوادث ایام در آن محال محال باشد و دست تصاریف روزگار بدامن دولت او نرسد. (ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 33). تا مگر ث... و انقیاد و طواعیت را از تصاریف زمان سایه بان سازد. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

تصانیف

تصانیف
جمع تصنیف، دسته دسته ها، گرد آمده ها، فراهم آمده ها، ترانه ها جمع تصنیف
فرهنگ لغت هوشیار

تصانیف

تصانیف
تصنیف ها، نوشتن کتاب و مرتب کردن آن ها، کتاب ها، شعر گفتن ها، جمعِ واژۀ تصنیف
تصانیف
فرهنگ فارسی عمید

تطاریف

تطاریف
جَمعِ واژۀ تطریف. اطراف و جوانب انگشتان: اختضبت المراءه تطاریفها، ای اطراف اصابعها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تصانیف

تصانیف
جَمعِ واژۀ تصنیف. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آنچه از کتابهاتصنیف میشود. (از اقرب الموارد). جمع تصنیف است بمعنی کتاب. (فرهنگ نظام). آثار و نوشته ها:
بنام قیصران سازم تصانیف
به از ارتنگ چین تنکلوشا.
خاقانی.
در تصانیف حکما آورده اند که کژدم را ولادت معهود نیست. (گلستان). و رجوع به تصنیف شود، مأخوذ از عربی، کلمات انشایی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تصنیف شود
لغت نامه دهخدا

مصاریف

مصاریف
جَمعِ واژۀ مصروف. (ناظم الاطباء). رجوع به مصروف شود
لغت نامه دهخدا