- بیزیده
- چیزی که از غربال رد شده باشد
معنی بیزیده - جستجوی لغت در جدول جو
- بیزیده
- چیزی که از غربال یا موبیز رد شده باشد، بیخته
- بیزیده ((دِ))
- الک شده، غربال شده، بیخته
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چیزی را از غربال گذراندن نرمه چیزی را از مو بیز بیرون کردن
اسم بیختن، کسی که چیزی را غربال کند
غربال کردن، چیزی را در غربال یا موبیز ریختن و تکان دادن که نرمۀ آن بیرون بیاید و نخاله اش باقی بماند، سرند کردن، بیختن، ویزیدن، بیز، پالاییدن، پرویختن
سریده، خیزیده، لغزیده
سرخورده، لغزیده
منتخب
قیمت کرده، قیمت شده
ریزه ریزه شدن
امیرزاده، بزرگزاده نجیب زاده
فرو برده شده در حلق
امیرزاده، بزرگزاده نجیب زاده
نوعی یاقوت سرخ
باطل، بیفایده، عبث
کسی که می بیند
بیکزاده
فرزند بیک از خانواده ای نجیب
لاابالیگری لاقیدی
بیهوده بی مصرف، نالایق
حداکثر، دست پر
نمو کرده، بلند شده
بازی خرد، آلت بازی، آنچه بدان بازی کنند، اسباب بازی
عطا شده، مبذول، موهوب
گداخته مذاب، پژمرده، رنجیده
بازی کننده، مقابل برنده
بی فایده، بی سبب، باطله، عبث
مخاطب
حداکثر، اکثریت
کسی که او را بوسیده باشند مقبل