جدول جو
جدول جو

معنی بایزید

بایزید(پسرانه)
با ایمان، مومن، نام شهری درکردستان، نام عارفی مشهور کرد (زبان کردی: بایزید)
تصویری از بایزید
تصویر بایزید
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با بایزید

بایزید

بایزید
نام ناحیه و ولایتی در ترکیه، نزدیک مرز قفقازیه و ایران و وان، و سرچشمه های فرات در آن است. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1234 شود
لغت نامه دهخدا

بایزید

بایزید
نام پسر اولجایتو سلطان از سلسلۀ ایلخانان مغول است. سلطان اولجایتو چهارپسر داشت: بسطام، بایزید، ابوسعید، طیفور. بایزید هشت ساله برحمت خدا رفت. (از تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 27). و رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 70 و 71 شود
پروانچی. از امرای زمان سلطان الغبیگ که از جانب او در هرات حکومت داشت و با میرزا یارعلی ترکمان نبردهائی نمود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 592 و ج 4 ص 29 شود
انصاری. از صوفیۀ زمان اکبرشاه در افغانستان که ملقب به پیر روشن بود. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1235 شود
لغت نامه دهخدا

بیزیدن

بیزیدن
چیزی را از غربال گذراندن نرمه چیزی را از مو بیز بیرون کردن
بیزیدن
فرهنگ لغت هوشیار

بازدید

بازدید
دیدار مجدد دوباره دیدن، ملاقات شخصی از دیگری که وی قبلا بملاقات آمده باشد، رویت مکانی و ناحیه ای، رسیدگی بامری
فرهنگ لغت هوشیار